گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
. آیه (ترغیب به ازدواج آسان)
اشاره



وَ أَنْکِحُ وا الْأَیامی مِنْکُ مْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْ لِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ مردان و زنان
بیهمسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آنان را از فضل
خود بینیاز میسازد، خداوند واسع و آگاه است.( 32 / نور)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
آنها را همسر دهید) با این که ازدواج یک امر اختیاري و بسته به میل طرفین است، مفهومش این است که مقدمات ) « اَنْکِحُوا »
ازدواج آنها را فراهم سازید، از طریق کمکهاي مالی در صورت نیاز، پیدا کردن همسر مناسب، تشویق به مسأله ازدواج و بالاخره
صفحه 139 از 369
پا در میانی براي حل مشکلاتی که معمولًا در این موارد بدون وساطت دیگران انجامپذیر نیست، خلاصه مفهوم آیه به قدري وسیع
در اصل به معنی زنی است که شوهر « اَیِّم » جمع « اَیامی » . است که هر گونه قدمی و سخنی و درهمی در این راه را شامل میشود
ندارد، سپس به مردي که همسر ندارد، نیز گفته شده است و به این ترتیب تمام زنان و مردان مجرّد در مفهوم این آیه داخل هستند،
اَفْضَلُ الشَّفاعاتِ اَنْ تَشْفَعَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فینِکاحٍ حَتّی یَجْمَعَ اللّهُ بَیْنَهُما: » : خواه بکر باشند یا بیوه. در حدیثی از امیر مؤمنان علی میخوانیم
1) در حدیث دیگري از امام ).« بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر براي امر ازدواج میانجیگري کنی تا این امر به سامان برسد
ثَلاثَۀٌ یَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللّهِ یَوْمَ الْقِیامَۀِ، یَوْمَ لا ظِلَّ اِلاّ ظِلُّهُ رَجُلٌ زَوَّجَ اَخاهُ الْمُسْلِمَ اَوْ اَخْدَمَهُ اَوْ کَتَمَ لَهُ سِرّا: سه » : کاظم میخوانیم
طایفه هستند که در روز قیامت در سایه عرش خدا قرار دارند، روزي که سایهاي جز سایه او نیست؛ کسی که وسایل تزویج برادر
. جلد 14 ، صفحه 27 ،« وسائل الشیعه » - مسلمانش را فراهم سازد و کسی که به هنگام نیاز به خدمت، خدمت کنندهاي براي او 1
1) و بالاخره در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله ).« (صفحه 190 ) فراهم کند و کسی که اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد
کانَ لَهُ بِکُلِّ ) « انسان هر گامی در این راه بردارد و هر کلمهاي بگوید، ثواب یک سال عبادت در نامه عمل او مینویسند » : میخوانیم
( خُطْوَةٍ خَطَاَها اَوْ بِکُلِّ کَلِمَۀٍ تَکَلَّمَ بِها فی ذلِکَ عَمَلُ سَنَۀٍ قِیامُ لَیْلِها وَ صِیامُ نَهارِها).( 2
چیست؟ « وَالصّالِحینَ مِنْعِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ » منظور از جمله
قابل توجه این که در آیات مورد بحث به هنگامی که سخن از ازدواج مردان و زنان بیهمسر به میان میآید، به طور کلی دستور
میکند. جمعی از « صالح بودن » میدهد براي ازدواج آنان اقدام کنید، اما هنگامی که نوبت به بردگان میرسد، آن را مقیّد به
آن را به معنی صلاحیت براي ازدواج تفسیر کردهاند، در (« تفسیر صافی » و همچنین « تفسیر المیزان » مفسران (مانند نویسنده عالیقدر
حالی که اگر چنین باشد، این قید در مورد مردان و زنان آزاد نیز لازم است. بعضی دیگر گفتهاند که: منظور صالح بودن از نظر
اخلاق و اعتقاد است، چرا که صالحان از اهمیت ویژهاي در این امر برخوردار هستند ولی باز جاي این سؤال باقی است که چرا در
غیر بردگان این قید نیامده است؟ احتمال میدهیم منظور چیز دیگري باشد و آن اینکه؛ در شرایط زندگی آن روز بسیاري از
بردگان در سطح پایینی از فرهنگ و اخلاق قرار داشتند، به طوري که هیچ گونه مسؤولیتی در زندگی مشترك احساس نمیکردند،
اگر با این حال اقدام به تزویج آنها میشد، همسر خود را به آسانی رها نموده و او را بدبخت میکردند، لذا دستور داده شده است؛
در مورد آنها که صلاحیت اخلاقی دارند، اقدام به ازدواج کنید و مفهومش این است که نخست کوشش براي صلاحیت اخلاقیشان
-1 ***** . جلد 14 ، صفحه 27 ،« وسائل الشیعه » - شود تا آماده زندگی زناشویی شوند، سپس اقدام به ازدواجشان گردد. 1
( جلد 14 ، صفحه 27 . (صفحه 191 ،« وسائل الشیعه »
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
فرمان تشکیل خانواده و تشویق به ازدواج
در این آیات آفریدگار هستی براي پاکی و پاکدامنی مردان و زنان با ایمان و مبارزه با هر نوع زشتکاري و گناه، از سویی فرمان
تشکیل خانواده و ازدواج سهل و آسان میدهد و از دگر سو پدران و مادران و بزرگان جامعه را موظّف میدارد که وسایل و
امکانات تشکیل خانواده را براي نسل جوان فراهم آورند. در آیه مورد بحث میفرماید: وَ أَنْکِحُوا الاْءَیَامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ
عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ هان اي مردم با ایمان! مردان و زنان بیهمسر خویش را همسر دهید؛ و نیز بردگان شایستهکردار و پاکدامن
خویش را در راه ازدواج با یکدیگر یاري کنید و وسیله ازدواج آنان را فراهم آورید. این دستوري که در آیه شریفه آمده است یک
صفحه 140 از 369
دستور پسندیده و تشویق و ترغیب به کاري شایسته است امّا یک دستور واجب و بایسته نیست. از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله
آوردهاند که فرمود: مَنْ اَحَبَّ فِطْرَتی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتی وَ مِنْ سُنَّتِی النِّکاحُ( 1) هر کس راه و رسم طبیعی و هماهنگ با فطرت انسانی مرا
دوست بدارد، به سنّت و روش من میگراید و ازدواج و تشکیل خانواده از راه و رسم من است. و نیز فرمود: یا مَعْشَرَ الشَّبابِ مَنِ
اسْتَطاعَ مِنْکُمُ الْباهَ فَلْیَتَزَوَّجْ فَاِنَّهُ اَغْضی لِلْبَ َ ص رِ وَ اَحْسَنُ لِلْفَرْجِ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَعَلَیْهِ بِالصَّوْمِ( 2) هان اي جوانان! هر کدام از شما از
شرایط لازم براي ازدواج بهرهور است، تشکیل خانواده دهد؛ چرا که ازدواج براي پاکی چشم و دامان بهتر است؛ و هر کس توانایی
؛ و امکانات مالی این کار را ندارد و در فشار غریزه جنسی است براي چیره شدن بر آن، ***** 1. سُنَن کُبري، بیهقی، ج 7، ص 78
2. صحیح بُخاري، ج 7، ص 2؛ صحیح مُسلِم، ج 2، ص 1018 ؛ سُنَن . الوسیط، واحدي، ج 3، ص 318 ؛ کافی، ج 5، ص 329
« سعید بن جُبَیر » 1081 . (صفحه 192 ) روزه بدارد؛ چرا که روزه، شکننده نیروي جنسی و آرامبخش آن است. از ،392 ، تِرْمِذي، ج 3
برخورد نمودم و ضمن گفتگو از من پرسید ازدواج کردهاي؟ پاسخ دادم: نه؛ گفت: برو « ابن عبّاس » آوردهاند که در سفر حج به
برو !« سعید » : ازدواج کن. سال بعد دگرباره به او برخورد کردم و از من جویا شد آیا تشکیل خانواده دادهام؟ پاسخ دادم: نه؛ گفت
ازدواج کن چرا که بهترین و والاترین انسانهاي عصرها و نسلها پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله است که ازدواج کرد … و در
ادامه آیه شریفه میافزاید: وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ و نیز به بردگان شایسته کردار و پاکدامن خویش همسر دهید. به باور
پارهاي، منظور، غلامان و کنیزان با ایمان است که باید وسیله ازدواج آنان را فراهم آورند. آنگاه در مورد انسانهاي آزاد میفرماید:
إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ اگر این جوانانی که تشکیل خانواده میدهند مردمی تنگدست و بینوا باشند، خداي بخشاینده از
فزونبخشی خویش آنان را بینیاز خواهد ساخت. وَ اللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ. و خدا گشایشگر و داناست. هم بخشایش و کرامت او بسیار
است و هم به حال و روز و مصلحت بندگانش آگاه بوده و بر اساس حکمت و مصلحت با آنان رفتار میکند. ششمین امام نور
حضرت صادق علیهالسلام در این مورد فرمود: کسی که از بیم تنگدستی و نیازمندي تشکیل خانواده ندهد دچار پندار بد و سوء
ظنّ است؛ چرا که قرآن میفرماید: به بیهمسران جامعه خود همسر دهید؛ اگر آنان تهیدست باشند خدا آنان را از فزونبخشی خود
( بینیاز خواهد ساخت (… صفحه 193
248 . آیه (آداب ورود کودکان نابالغ به اتاق خصوصی پدر و مادر)
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَ لاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَ َ ض عُونَ
ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَ لاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ
کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ اي کسانی که ایمان آوردهاید! باید بردگان شما و همچنین کودکانتان که به حد
بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت از شما اجازه بگیرند؛ قبل از نماز فجر و در نیم روز هنگامی که لباسهاي (معمولی) خودرا بیرون
میآورید و بعد از نماز عشاء، این سه وقت خصوصی براي شما است، اما بعد ازاین سه وقت، گناهی بر شما و بر آنها نیست (که
بدون اذن وارد شوند) و بر گِرد یکدیگر طواف کنید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید) این گونه خداوند آیات را
براي شما تبیین میکند و خداوند عالم و حکیم است. ( 58 / نور)
شرح آیه از تفسیر نمونه
میگویند: به معنی نیم روز و حدود ظهر است که مردم در این « قاموس » در « فیروزآبادي » و « مفردات » در « راغب » چنان که « ظَهیرَة »
صفحه 141 از 369
به معنی عیب « عار » در اصل از ماده « عَوْرَة » . موقع معمولًا لباسهاي رویی خود را در میآورند و گاه مرد و زن باهم خلوت میکنند
است و از آنجا که آشکار شدن آلت جنسی مایه عیب و عار است، در لغت عرب به آن عورت اطلاق شده است، اطلاق کلمه
بر این اوقات سهگانه مذکور، به خاطر آن است که مردم در این اوقات خود را زیاد مقیّد به پوشانیدن خویش مانند سایر « عورت »
اوقات نمیکنند و یک حالت خصوصی دارند. بدیهی است این دستور متوجه اولیاي اطفال است که آنها را وادار به انجام این برنامه
کنند، چرا که آنها هنوز به حد بلوغ نرسیدهاند تا مشمول تکالیف الهی باشند و به همین جهت مخاطب در اینجا، اولیاء هستند.
که براي جمع مذکر است، مانع از عمومیت « اَلَّذینَ » ضمنا اطلاق آیه هم شامل کودکان پسر و هم کودکان دختر میشود و کلمه
مفهوم آیه نیست، زیرا در بسیاري از موارد این تعبیر به عنوان تغلیب بر مجموع اطلاق میگردد، همانگونه که در آیه وجوب روزه
( شده و منظور عموم مسلمانان است ( 83 / بقره). ذکر این نکته نیز لازم است که آیه از کودکانی سخن (صفحه 194 « اَلَّذینَ » تعبیر به
میگوید که به حد تمییز رسیدهاند و مسائل جنسی و عورت و غیر آن را تشخیص میدهند، زیرا دستور اذن گرفتن، خود دلیل بر
لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ » : این است که این اندازه میفهمند که اذن گرفتن یعنی چه. در پایان آیه میفرماید
به معنی گردش « طواف » در اصل از ماده « طَوّافُونَ » واژه .« عَلَیْکُمْ بَعْضُ کُمْ عَلی بَعْضٍ کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم
بَعْضُ کُمْ » دور چیزي است و چون به صورت صیغه مبالغه آمده، به معنی کثرت در این امر میباشد و با توجه به این که بعد از آن
آمده، مفهوم جمله این میشود که در غیر این سه وقت شما مجاز هستید بر گِرد یکدیگر بگردید و رفت و آمد داشته « عَلی بَعْضٍ
این تعبیر در حقیقت به منزله بیان دلیل براي عدم لزوم اجازه « کنز العرفان » در « فاضل مقداد » باشید و به هم خدمت کنید. و به گفته
گرفتن در سایر اوقات است، چرا که اگر بخواهند مرتبا رفت و آمد داشته باشند و در هر بار اذن دخول بخواهند، کار مشکل
( میشود.( 1
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
مقرّرات ورود به قلمرو خصوصی دیگران
در آیات پیش، مقرّرات مربوط به روابط زنان و مردان و رعایت عفّت و پاکدامنی و پاك چشمی، بیان گردید؛ اینک براي ایجاد
محیط مساعد و مناسب و بدور از هر گونه تحریک به بیعفّتی و لغزش، روشنگري میکند که غلامان و کنیزان و کودکان شما نیز
باید به هنگام ورود به خوابگاه و جایگاه استراحت مردان و زنان یا پدران و مادرانشان، با رعایت آداب و مقرّرات و کسب اجازه
وارد شوند و سرزده به جایگاه خصوصی آنان در نیایند. در نخستین آیه مورد بحث میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ
مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ هان اي کسانی که ایمان آوردهاید! غلامان و کنیزان و کودکان نابالغ
خود را فرمان دهید که وقتی میخواهند به اتاق خواب شما درآیند، پیش از ورود، اجازه بگیرند و هرگز سرزده به خوابگاه شما
جلد 2، صفحه 225 . (صفحه 195 ) به باور پارهاي، تنها بر غلامان لازم است که به هنگام ،« کنز العرفان » - وارد نشوند. ***** 1
ورود به خوابگاه خصوصی زنان و مردان اجازه بگیرند و بر کنیزان لازم نیست که به هنگام ورود به خوابگاه صاحب خویش، اجازه
بخواهند. از دو امام نور، حضرت باقر و صادق علیهماالسلام نیز چنین روایت شده است. منظور از کودکان در آیه شریفه، آنانی
میگوید: کسب اجازه براي ورود به خوابگاه و خانه دیگران هماره بر همگان لازم « جُبّائی » . هستند که قدرت تمیز و شناخت دارند
است؛ مگر براي کودکان و بردگان که تنها این سه وقت باید اجازه بگیرند: مِنْ قَبْلِ صَ لوةِ الْفَجْرِ یکی پیش از نماز بامدادي و سپیده
صبح؛ چرا که در این هنگام ممکن است زن و مرد نیمه برهنه یا در حالی به استراحت پرداخته باشند که نخواهند کسی آنان را بدان
گونه بنگرد. وَ حینَ تَ َ ض عُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ دیگر به هنگامه نیمروز که براي آسایش و استراحت لباس رسمی را در آوردهاید. وَ
صفحه 142 از 369
مِنْ بَعْدِ صَ لاةِ الْعِشَ اءِ و دیگر به هنگامه شامگاه و پس از نماز عشا که زن و مرد به خوابگاه خویش میروند؛ آري، مقرّرات الهی
نشانگر آن است که در این سه هنگام که هنگامه خلوت و استراحت است بردگان و کودکان باید براي ورود به خوابگاه پدر و مادر
و سرور خویش اجازه بگیرند و سرزده و بدون اجازه نباید وارد شوند که خلاف آداب اسلامی و انسانی است. در ادامه آیه شریفه
به بیان روشنتر موضوع پرداخته و میفرماید: ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ این سه هنگام، براي شما هنگامی است که لباس عادي و رسمی
خویش را وا میگذارید و ممکن است برخی از اندام شما پوشیده نباشد. به باور پارهاي، از آنجایی که برخی از مردم با ایمان
دوست میداشتند در این هنگام با همسران خویش در آمیزند و با غسل براي نماز حضور یابند، از این رو خدا به بردگان و کودکان
دستور داد در این سه وقت بدون اجازه وارد حریم خصوصی و (صفحه 196 ) خوابگاه سرور و یا پدر و مادر خویش نگردند و براي
ورود در انتظار اجازه باشند. لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ جز این سه هنگام، بر شما مردم با ایمان و بر بردگان و کودکان
شما گناهی نیست که بدون اجازه وارد شوید. طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ چرا که اینان خدمتکاران شما هستند و چارهاي جز این ندارند که در
دیگر اوقات براي خدمت به شما بدون اجازه وارد گردند و اجازه گرفتن پیاپی و هر لحظه براي آنان و خود شما دشوار است. واژه
به مفهوم گردش دور چیزي است؛ و در آیه، منظور، رفت و آمد بسیار براي خدمت و پذیرایی است. در « طَواف » از ریشه « طَوّافُونَ »
آیه دیگري نیز این واژه در همین مفهوم به کار رفته است آنجا که میفرماید: یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ.( 1) بر گرد بهشتیان،
پسرانی جاودانه، براي پذیرایی و خدمت، به فرمان خدا میچرخند. بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ این بردگان و کودکان با نهایت صفا و مهر بر
گرد شما میچرخند و به شما خدمت میکنند؛ به بیان دیگر، جز این سه هنگامه که گفته شد، شما میتوانید بر گرد یکدیگر با صفا
و مهر بچرخید و رفت و آمد کنید و به یکدیگر خدمت نمایید و پذیرایی کنید. کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ این گونه خدا آیات و
. مقرّرات خود را براي شما به روشنی بیان میکند. وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ. و خدا دانا و فرزانه است. ***** 1. سوره واقعه، آیه 17
( (صفحه 197
249 . آیه (ضرورت اجازه گرفتن کودکان بالغ براي ورود به اتاق والدین)
اشاره
وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَ ا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ و هنگامی که
اطفال شما به سن بلوغ رسند، باید اجازه بگیرند، همانگونه که اشخاصی که پیش از آنها بودند، اجازه میگرفتند، این چنین
خداوند آیاتش را براي شما تبیین میکند و خدا عالم و حکیم است. ( 59 / نور)
شرح آیه از تفسیر نمونه
« حُلُم » : به معنی عقل آمده است و کنایه از بلوغ است که معمولًا با یک جهش عقلی و فکري توأم است و گاه گفتهاند « حُلُم » واژه
به معنی رؤیا و خواب دیدن است و چون جوانان مقارن بلوغ، صحنههایی در خواب میبینند که سبب احتلام آنها میشود، این واژه
به عنوان کنایه در معنی بلوغ به کار رفته است. از آیه فوق چنین استفاده میشود که حکم بالغان با اطفال نابالغ متفاوت است زیرا
کودکان نابالغ طبق آیه قبل، تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند، چون زندگی آنها با زندگی پدران و مادران آن قدر
آمیخته است که اگر بخواهند در همه حال اجازه بگیرند، مشکل خواهد بود و از این گذشته احساسات جنسی آنها هنوز به طور
کامل بیدار نشده، ولی نوجوانان بالغ طبق این آیه که اذن گرفتن را به طور مطلق براي آنها واجب دانسته، موظفند در همه حال به
هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند. این حکم مخصوص به مکانی است که پدر و مادر در آنجا استراحت میکنند، وگرنه وارد
صفحه 143 از 369
شدن در اتاق عمومی (اگر اتاق عمومی داشته باشند) مخصوصا هنگامی که دیگران هم در آنجا حاضرند و هیچ گونه مانع و رادعی
اشاره به بزرگسالان « کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ » در کار نیست، اجازه گرفتن لزومی ندارد. ذکر این نکته نیز لازم است که جمله
است که در همه حال به هنگام وارد شدن در اتاق، موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران (صفحه 198 ) بودند، در این آیه
افرادي را که تازه به حد بلوغ رسیدهاند، همردیف بزرگسالان قرار داده که موظف به استیذان بودند. براي ریشهکن ساختن یک
مفسده اجتماعی مانند اعمال منافی عفت، تنها توسل به اجراي حدود و تازیانه زدن منحرفان، کافی نیست، در هیچ یک از مسائل
اجتماعی چنین برخوردي نتیجه مطلوب را نخواهد داد، بلکه باید مجموعهاي ترتیب داد از آموزش فکري و فرهنگی آمیخته با آداب
اخلاقی و عاطفی و همچنین آموزشهاي صحیح اسلامی و ایجاد یک محیط اجتماعی سالم، سپس مجازات را به عنوان یک عامل
در کنار این عوامل در نظر گرفت. به همین دلیل در این سوره نور که در واقع سوره عفت است، از مجازات تازیانه مردان و زنان
زناکار شروع میکند و به مسائل دیگر مانند فراهم آوردن وسایل ازدواج سالم، رعایت حجاب اسلامی، نهی از چشمچرانی، تحریم
متهم ساختن افراد به آلودگی ناموسی، و بالاخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدران و مادران، گسترش
میدهد. این نشان میدهد که اسلام از هیچ یک از ریزهکاريهاي مربوط به این مسأله غفلت نکرده است. کودکان بالغ نیز موظف
هستند در هروقت بدون اجازه وارد نشوند، حتی کودکان نابالغ که مرتبا نزد پدر و مادر هستند، نیز آموزش داده شوند که حداقل
در سه وقت (قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاء و هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت میپردازند) بدون اجازه وارد
نشوند. این یک نوع ادب اسلامی است، هر چند امروز کمتر رعایت میشود و با این که قرآن آن را صریحا در آیات فوق بیان
کرده است، در نوشتهها و سخنرانیها و بیان احکام نیز کمتر دیده میشود که پیرامون این حکم اسلامی و فلسفه آن بحث شود و
معلوم نیست به چه دلیل این حکم قطعی قرآن مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفته است؟ گرچه ظاهر آیه وجوب رعایت این حکم
است، حتی اگر فرضا آن را مستحب بدانیم، باز باید از آن سخن گفته شود و جزئیات آن مورد بحث قرار گیرد. برخلاف آن چه
برخی سادهاندیشان فکر میکنند که کودکان از این مسائل سر در نمیآورند و خدمتکاران نیز در این امور باریک نمیشوند، ثابت
شده است که کودکان (تا چه رسد به بزرگسالان) روي این مسأله فوقالعاده حساسیت دارند و گاه میشود سهلانگاري پدران و
مادران و برخورد (صفحه 199 ) کودکان به مناظري که نمیبایست آن را ببینند، سرچشمه انحرافات اخلاقی و گاه بیماريهاي
روانی شده است. و نیز در همینجا لازم میدانیم به پدران و مادران توصیه کنیم که این مسائل را جدي بگیرند و فرزندان خود را به
گرفتن اجازه ورود، عادت دهند و همچنین از کارهاي دیگري که سبب تحریک فرزندان میگردد، ازجمله خوابیدن زن و مرد در
اتاقی که بچههاي ممیّز میخوابند تا آنجا که امکان دارد، پرهیز کنند و بدانند این امور از نظر تربیتی فوقالعاده در سرنوشت آنها
اِیّاکُمْ وَ اَنْ یُجامِعَ الرَّجُلُ اِمْرَأَتَهُ وَ الصَّبِیُّ فِی » : مؤثر است. جالب این که در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله میخوانیم که فرمود
(1).« الْمَهْدِ یَنْظُرُ اِلَیْهِما: مبادا در حالی که کودکی در گهواره به شما مینگرد، آمیزش جنسی کنید
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
به مفهوم خرد و کنایه از رشد و بلوغ آمده است. در آیه مورد بحث، در اشاره به مقرّرات ورود و خروج کودکانی که به :« حُلُم »
مرحله بلوغ و رشد رسیدهاند میفرماید: وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ و هنگامی که کودکان
شما به مرحله بلوغ رسیدند، باید به سان دیگران در همه اوقات از شما اجازه بگیرند آنگاه وارد حریم خصوصی شما گردند؛ درست
همانگونه که دیگر بزرگسالان آزاد، اجازه میگرفتند و سرزده وارد نمیشدند. کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ خدا همانگونه که در
این آیه، مقرّرات خود را برایتان به روشنی بیان فرمود، دیگر دستورات خود را نیز بیان خواهد کرد. وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. و خدا دانا و
بحار » - میگوید: انسان باید از مادر خود نیز براي ورود به اطاق خصوصی او اجازه بگیرد. ***** 1 « سعید بن مُسَیِّب » . فرزانه است
صفحه 144 از 369
( جلد 103 ، صفحه 295 . (صفحه 200 ،« الانوار
250 . آیه
اشاره
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَ َ ض عْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَۀٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ
سَمیعٌ عَلیمٌ و زنان از کار افتادهاي که امید به ازدواج ندارند، گناهی برآنها نیست که لباسهاي (رویین) خودرا بر زمین بگذارند،
به شرط این که در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند، براي آنها بهتر است و خداوند شنوا و دانا است. ( 60 / نور)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در این آیه استثنایی براي حکم حجاب زنان بیان میکند و زنان پیر و سالخورده را از این حکم مستثنی میشمرد، در واقع براي این
استثناء، دو شرط وجود دارد؛ نخست این که به سن و سالی برسند که معمولًا امیدي به ازدواج ندارند و به تعبیر دیگر جاذبه جنسی
را کاملًا از دست دادهاند. دیگر این که در حال برداشتن حجاب خود را زینت ننمایند. روشن است که با این دو قید، مفاسد کشف
حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است. این نکته نیز روشن است که
منظور برهنگی و بیرون آوردن همه لباسها نیست، بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهاي رو است که بعضی روایات از آن به چادر و
اَلْخِمارُ وَ الْجِلْبابُ، قُلْتُ » : روسري تعبیر کرده (اَلْجِلْبابُ وَ الْخِمارُ). در حدیثی از امام صادق در ذیل همین آیه میخوانیم که فرمود
بَیْنَ یَدَيْ مَنْ کانَ؟ قالَ: بَیْنَ یَدَيْ مَنْ کانَ غَیْرَ مُتَبَرِّجَۀٍ بِزینَۀٍ: منظور روسري و چادر است، راوي میگوید: از امام پرسیدم: در برابر هر
اگر » 1) در پایان آیه اضافه میکند: با همه احوال ).« کس که باشد؟ فرمود: در برابر هر کس که باشد، اما خودآرایی و زینت نکند
وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ). چرا که از نظر اسلام هر ) « آنها تعفف کنند و خویشتن را بپوشانند، براي آنها بهتر است
، جلد 14 ،« وسائل الشیعه » - قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند، پسندیدهتر و به تقوا و پاکی نزدیکتر است. ***** 1
( کتاب النکاح، صفحه 147 ، باب 110 . (صفحه 201
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث میفرماید: وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَ َ ض عْنَ ثِیابَهُنَّ و زنان سالخورده و
باز نشستهاي که امیدي به زناشویی ندارند و بدان شور و شوقی ندارند، میتوانند روسري خود را بردارند. به باور پارهاي، منظور این
است که: آن زنانی که دیگر حائض نمیگردند و به مرحلهاي رسیدهاند که امیدي به ازدواج ندارند و به دلیل سالخوردگیِ آنان،
مردها براي ازدواج با آنان بی رغبت هستند، میتوانند پوشش خود را واگذارند. امّا به باور پارهاي دیگر، چنین زنانی میتوانند
روسري و عباي خود را بردارند. و برخی گفتهاند که منظور این است که این زنان تنها میتوانند آنچه را بر روي سر میاندازند،
بردارند و بدون پوشش دست و صورت ظاهر گردند. غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَۀٍ و این برداشتن روسري بدان شرط است، که در اندیشه
جلوهگري و دلربایی نباشند و زیورهاي خود را به نمایش نگذارند، بلکه هدف آنها این باشد که خود را از قید و بندهاي سخت
آزاد سازند؛ چرا که دلربایی و جلوهگري هم بر زنان جوان حرام است و هم بر زنان سالخورده؛ و زنان جوان دستور یافتهاند که از
روسریها و پوششهاي ضخیم استفاده کنند تا به هیچ عنوان بدن آنان نمایان نشود. از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که
فرمود: مرد به بدن زن خویش میتواند نگاه کند؛ و برادر و فرزند به زیرپوش زن میتوانند بنگرند؛ امّا زن در برابر نامحرم، چهار
صفحه 145 از 369
لباس بپوشد که عبارتند از: زیرپوش، روسري، پیراهن و لباس سرتاسري یا چادر. وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ پاکدامنی و عفّت ورزیدنِ
زنان سالخورده و از کار افتاده نیز به وسیله پوشیدن چادر، برایشان بهتر از کنار گذاشتن آن است، اگرچه کنار گذاشتن روسري نیز
( بر آنان گناهی ندارد. وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. و خدا سخن شما را میشنود و به آنچه در دل دارید داناست. (صفحه 202
251 . آیه (خانههاي یازدهگانهاي که غذا خوردن از آنها مجاز است)
اشاره
لَیْسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْمَریضِ حَرَجٌ وَ لا عَلی أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ أَوْ
بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما
مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَ دیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّۀً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
مُبارَکَۀً طَیِّبَۀً کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ بر نابینا و افراد شل و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند) و بر شما
نیز گناهی نیست که از خانههاي خودتان (خانههاي فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب میشود، بدون اجازه خاصی)
غذا بخورید و همچنین خانههاي پدرانتان یا خانههاي مادرانتان، یا خانههاي برادرانتان یا خانههاي خواهرانتان یا خانههاي عموهایتان
یا خانههاي عمههایتان یا خانههاي داییهایتان یا خانههاي خالههایتان یا خانهاي که کلیدش در اختیار شما است یا خانههاي
دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید و هنگامی که داخل خانهاي شدید، بر خویشتن
سلام کنید، سلام و تحیتی از سوي خداوند، سلام و تحیتی پربرکت و پاکیزه، این گونه خداوند آیات را براي شما تبیین میکند،
شاید اندیشه کنید. ( 61 / نور)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
طبق صریح بعضی از روایات، اهل مدینه قبل از این که اسلام را پذیرا شوند، افراد نابینا و شل و بیمار را از حضور بر سر سفره غذا
منع میکردند و با آنها همغذا نمیشدند و از این کار نفرت داشتند. و به عکس بعد از ظهور اسلام گروهی غذاي این گونه افراد را
جدا میدادند نه به این علت که از همغذا شدن با آنها تنفر داشتند، بلکه به این دلیل که شاید اعمی غذاي خوب را نبیند و آنها
ببینند و بخورند و این برخلاف اخلاق است و همچنین در مورد افراد لنگ و بیمار که ممکن است در غذا خوردن عقب بمانند و
افراد سالم پیشی بگیرند. به هر دلیل که بود، با آنها همغذا نمیشدند و روي همین جهت افراد اعمی و لنگ و بیمار نیز خود را کنار
میکشیدند، چرا که ممکن بود مایه ناراحتی دیگران شوند و این عمل را براي خود گناه (صفحه 203 ) میدانستند. این موضوع را از
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که سؤال کردند، آیه فوق نازل شد و گفت: هیچ مانعی ندارد که آنها با شما همغذا شوند. سپس
« بر خود شما نیز گناهی نیست که از این خانهها بدون گرفتن اجازه غذا بخورید؛ خانههاي خودتان » : قرآن مجید اضافه میکند
یا خانههاي » .( (منظور فرزندان یا همسران است که از آن تعبیر به خانه خود شده است) (وَ لا عَلی أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ
یا خانههاي » .( أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ ) « یا خانههاي برادرانتان » .( أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ ) « یا خانههاي مادرانتان » .( أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ) « پدرانتان
یا » .( أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ ) « یا خانههاي عمههایتان » .( أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ ) « یا خانههاي عموهایتان » .( أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ ) « خواهرانتان
یا خانهاي که کلیدش در اختیار شما » .( أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ ) « یا خانههاي خالههایتان » .( أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ ) « خانههاي داییهایتان
أَوْ صَدیقِکُمْ). البته این حکم شرایط و توضیحاتی دارد بعد از پایان تفسیر آیه ) « یا خانههاي دوستانتان » .( أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ ) « است
صفحه 146 از 369
گویا جمعی از مسلمانان در آغاز اسلام از غذا .« لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً » : خواهد آمد. سپس ادامه میدهد
خوردن تنهایی ابا داشتند و اگر کسی را براي همغذا شدن نمییافتند، مدتی گرسنه میماندند، قرآن به آنها تعلیم میدهد که غذا
خوردن به صورت جمعی و فردي، هر دو مجاز است.( 1) بعضی نیز گفتهاند که: گروهی از عرب مقیّد بودند که غذاي میهمان را به
عنوان احترام جداگانه ببرند وخود با او همغذا نشوند (مبادا شرمنده یا مقیّد گردد) آیه این قیدها را برداشت و تعلیم داد که این یک
ذیل آیه مورد بحث. (صفحه 204 ) سنت ستوده نیست.( 1) بعضی دیگر گفتهاند که: جمعی مقیّد بودند ،« تفسیر تبیان » -1 *****
که اغنیاء با فقیران غذا نخورند و فاصله طبقاتی را حتی برسر سفره حفظ کنند، قرآن این سنت غلط و ظالمانه را با عبارت فوق نفی
هنگامی که وارد » : کرد.( 2) مانعی ندارد که آیه ناظر به همه این امور باشد. سپس به یک دستور اخلاقی دیگر اشاره میکند که
فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی ) « خانهاي شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتی از نزد خداوند، سلام و تحیتی پربرکت و پاکیزه
خانهها) چه خانههایی است، بعضی از مفسران آن را ) « بُیُوت » أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّۀً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَۀً طَیِّبَۀً). … در این که منظور از این
اشاره به خانههاي یازدهگانه فوق میدانند و بعضی دیگر آن را مخصوص مساجد دانستهاند. ولی پیدا است که آیه مطلق است و
همه خانهها را شامل میشود، اعم از خانههاي یازدهگانهاي که انسان براي صرف طعام وارد آن میشود و یا غیر آن از خانههاي
سلام کردن بر » دوستان و خویشاوندان یا غیر آن ها، زیرا هیچ دلیلی بر تقیید مفهوم وسیع آیه نیست. و اما این که منظور از
چیست، باز در اینجا چند تفسیر دیده میشود. ما فکر میکنیم منافاتی در میان این تفسیرها نباشد، به هنگام ورود در هر « خویشتن
خانهاي باید سلام کرد، مؤمنان بر یکدیگر و اهل منزل بر یکدیگر و اگر هم کسی نباشد، سلام کردن بر خویشتن، چرا که همه
اینها در حقیقت بازگشت به سلام بر خویش دارد. لذا در حدیثی از امام باقر میخوانیم هنگامی که از تفسیر این آیه سؤال کردند،
هُوَ تَسْلیمُ الرَّجُلِ عَلی اَهْلِ الْبَیْتِ حینَ یَدْخُلُ ثُمَّ یَرُدُّونَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَلامُکُمْ عَلی اَنْفُسِکُمْ: منظور سلام کردن انسان بر » : در جواب فرمود
اهل خانه است به هنگامی که وارد خانه میشود، آنها طبعا به او پاسخ میگویند و سلام را به خود او بازمیگردانند و این است
اِذا دَخَلَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ بَیْتَهُ فَاِنْ کانَ فیهِ اَحَ دٌ یُسَلِّمُ عَلَیْهِ وَ اِنْ لَمْ » : 3) و باز از همان امام میخوانیم که فرمود ).« سلام شما بر خودتان
- ذیل آیه مورد بحث. 3 ،« تفسیر تبیان » - ذیل آیه مورد بحث. 2 ،« تفسیر تبیان » - یَکُنْ فیهِ اَحَ دٌ فَلْیَقُلْ اَلسَّلامُ عَلَیْنا مِنْ عِنْدِ ***** 1
جلد 3، صفحه 627 . (صفحه 205 ) رَبِّنا یَقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَحِیَّۀً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَ ۀً طَیِّبَۀً: هنگامی که کسی از شما ،« نورالثقلین »
وارد خانهاش میشود، اگر در آنجا کسی باشد، بر او سلام کند و اگر کسی نباشد، بگوید: سلام بر ما از سوي پروردگار ما،
(1).«« تَحِیَّۀً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَۀً طَیِّبَۀً » : همانگونه که خداوند در قرآن فرموده
آیا خوردن غذاي دیگران مشروط به اجازه آنها نیست؟
چنان که در آیه فوق دیدیم خداوند اجازه داده است که انسان از خانههاي بستگان نزدیک و بعضی از دوستان و مانند آنها که
مجموعا یازده مورد میشود، غذا بخورد و در آیه اجازه گرفتن از آنها شرط نشده بود و مسلما مشروط به اجازه نیست، چون با
وجود اجازه، از غذاي هر کس میتوان خورد و این یازده گروه خصوصیّتی ندارد. ولی آیا احراز رضایت باطنی (به اصطلاح از
طریق شاهد حال) به خاطر خصوصیت و نزدیکی که میان طرفین است، شرط میباشد؟ ظاهر اطلاق آیه این شرط را نیز نفی
میکند، همین قدر که احتمال رضایت او باشد (و غالبا رضایت حاصل است) کافی میشمرد. ولی اگر وضع طرفین به صورتی
درآمده که یقین به عدم رضایت داشته باشند، گرچه ظاهر آیه نیز از این نظر اطلاق دارد، اما بعید نیست که آیه از چنین صورتی
منصرف باشد، به خصوص این که این گونه افراد نادر هستند و معمولاً اطلاقها شامل این گونه افراد نادر نمیشود. بنابراین آیه
فوق در محدوده خاصی آیات و روایاتی را که تصرف در اموال دیگران را مشروط به احراز رضایت آنها کرده است، تخصیص
میزند، ولی تکرار میکنیم این تخصیص در محدوده معینی است، یعنی غذا خوردن به مقدار نیاز، خالی از اسراف و تبذیر. آن چه
صفحه 147 از 369
در بالا ذکر شد، در میان فقهاي ما مشهور است و قسمتی از آن نیز صریحا در روایات آمده است. در روایت معتبري از امام صادق
هُوَ وَ اللّهِ الرَّجُلُ یَدْخُلَ بَیْتَ صَ دیقِه » : از آن حضرت سؤال کردند، فرمود « أَوْ صَ دیقِکُمْ » میخوانیم هنگامی که از این آیه جمله
جلد 3، صفحه ،« نورالثقلین » - فَیَأْکُلُ بِغَیْرِ اِذْنِه: به خدا قسم منظور ایناست که انسان داخل خانه برادرش میشود و بدون ***** 1
1) روایات متعدد دیگري نیز به همین مضمون نقل شده که در آنها آمده است، اذن ).« 627 . (صفحه 206 ) اجازه غذا میخورد
و عدم اسراف) نیز در بعضی از روایات تصریح شده است.( 2) بعضی از ) « عدم اِفْساد » گرفتن در این موارد شرط نیست. در مورد
فقهاء طعامهاي نفیس و عالی که صاحبخانه احیانا براي خود یا میهمان محترمی و یا مواقع خاصی ذخیره کرده است، استثناء
کردهاند و این استثناء به حکم انصراف آیه از این صورت بعید به نظر نمیرسد. براي کسب توضیحات بیشتر در این زمینه به جلد
مراجعه فرمایید. « جواهر الکلام » 36 ، کتاب
کیست؟ « صَدیق » منظور از
بدون شک صداقت و دوستی معناي وسیعی دارد و منظور از آن در اینجا مسلما دوستان خاص و نزدیک هستند که با یکدیگر رفت
و آمد دارند و ارتباط میان آنها ایجاب میکند که به منزل یکدیگر بروند و از غذاي هم بخورند، البته همانگونه که در اصل مسأله
یادآور شدیم، در این گونه موارد احراز رضایت شرط نیست، همان اندازه که یقین به نارضایی نداشته باشد، کافی است. لذا بعضی
از مفسران در ذیل این جمله گفتهاند: منظور دوستی است که در دوستیش صادقانه با تو رفتار کند و بعضی دیگر گفتهاند: دوستی
است که ظاهر و باطنش با تو یکی است و ظاهرا همه اشاره به یک مطلب دارند. ضمنا از این تعبیر اجمالًا روشن میشود آنها که تا
این اندازه در برابر دوستانشان گذشت ندارند، در واقع دوست نیستند. در اینجا مناسب است گسترش مفهوم دوستی و شرایط جامع
لا تَکُونُ الصَّداقَۀُ اِلاّ بِحُدُودِها، فَمَنْ کانَتْ فیهِ هذِهِ الْحُدُودِ اَوْ » : آن راکه در حدیثی از امام صادق نقل شده، بشنویم، ایشان فرمودند
شَیْءٌ مِنْها فَانْسِبْهُ اِلَی الصَّداقَۀِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فیهِ شَیْءٌ مِنْها فَلا تَنْسِبْهُ اِلی شَیْءٍ مِنَ الصَّداقِۀِ؛ فَاَوَّلُها اَنْ تَکُونَ سَریرَتُهُ وَ عَلانِیَتُهُ لَکَ
( جلد 16 ، صفحه 434 ، حدیث 1 و 4. (صفحه 207 ،« وسائلالشیعه » - واحِ دَةً، وَ الثّانی اَنْ یَري زَیْنَکَ زَیْنَۀُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَۀُ، وَ 1 و 2
الثّالَِثۀُ اَنْ لا تُغَیِّرُهُ عَلَیْکَ وَ لایَۀٌ وَ لامالٌ، وَ الرّابِعَۀُ اَنْ لا تَمْنَعْکَ شَیْئا تَنالُهُ مَقْدُرَتُهُ، وَ الْخامِسَۀُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هذِهِ الْخِصالَ اَنْ لا یُسَلِّمُکَ
عِنْدَ النَّکِباتِ: دوستی جز با حدود و شرایطش امکانپذیر نیست، کسی که این حدود و شرایط یا بخشی از آن در او باشد، او را
دوست بدان و کسی که هیچیک از این شرایط در او نیست، چیزي از دوستی در او نیست؛ نخستین شرط دوستی آن است که باطن
و ظاهرش براي تو یکی باشد، دومین شرط این است که زینت و آبروي تو را زینت و آبروي خود بداند و عیب و زشتی تو را عیب
و زشتی خود ببیند، سوم این است که مقام و مال، وضع او را نسبت به تو تغییر ندهد، چهارم این که آن چه را در قدرت دارد، از تو
(1).« مضایقه ننماید و پنجم که جامع همه این صفات است، آن است که تو را به هنگام پشت کردن روزگار رها نکند
« ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ » تفسیر
در برخی از شأن نزولها آمده که در صدر اسلام وقتی مسلمانها به جهاد میرفتند، گاهی کلید خانه خود را به افراد از کار
افتادهاي که قادر بر جهاد نبودند، داده و حتی به آنها اجازه میدادند که از غذاهاي موجود در خانه بخورند، اما آنها احیانا از ترس
خانههایی که مالک کلیدهاي ) « ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ » این که مبادا گناهی باشد، از خوردن امتناع میورزیدند. طبق این روایت منظور از
آن شدهاید) همین است.( 2) ولی باتوجه به سایر گروههایی که در این آیه نام آنها برده شده، ظاهر این است که منظور از این جمله،
کسانی است که کلید خانه خود را به خاطر ارتباط نزدیک و اعتماد، به دست دیگري میسپارند، ارتباط نزدیک میان این دو سبب
شده که آنها نیز در ردیف بستگان و دوستان نزدیک باشند، خواه رسما وکیل بوده باشد یا نه.
صفحه 148 از 369
سلام و تحیت
سَلامٌ » است و به معنی دعا کردن براي سلامت و حیات دیگري میباشد، خواه این دعا به صورت « حَیات » در اصل از ماده « تَحِیَّت »
بوده باشد، ولی معمولًا هر نوع اظهار محبتی را که افراد در آغاز ملاقات نسبت به « حَیّاكَ اللّهُ » و یا مثلاً « اَلسَّلامُ عَلَیْنا » یا « عَلَیْکُم
تفسیر » -2 . جلد 2، صفحه 467 ،« اصول کافی » - تَحِیَّۀً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَۀً ***** 1 » میگویند. منظور از « تحیّت » ، یکدیگر میکنند
« سَلامٌ عَلَیْکُم » این است که تحیّت را به نوعی با خدا ارتباط دهند، یعنی منظور از « ذیل آیه مورد بحث. (صفحه 208 ) طَیِّبَۀً ،« قرطبی
چرا که از نظر یک فرد موحد هر گونه دعایی بالاخره به خدا ،« سلامتی تو را از خدا میخواهم » یا « سلام خدا بر تو باد » این باشد که
بازمیگردد و از او تقاضا میشود و طبیعی است دعایی که چنین باشد، هم پربرکت (مُبارَك) و هم پاکیزه (طَیِّبَۀ) است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
از این خانهها میتوان غذا خورد
در آیات پیش، از کسب اجازه براي وارد شدن به خانهها و حریم خصوصی مردم سخن رفت و مقرّرات آن بیان گردید؛ اینک در
باره خانههایی که غذا خوردن از آنها روا شمرده شده است میفرماید: لَیْسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَی
الْمَریضِ حَرَجٌ بر نابینا و کسی که یک یا هر دو پاي او لنگ است و کسی که دستخوش بیماري است گناهی نیست. در تفسیر این
منظور این است که بر شما گناهی نیست که با ،« ابن عبّاس » فراز از آیه شریفه، دیدگاهها متفاوت است: 1 به باور پارهاي، از جمله
نابینا و لنگ و بیمار در کنار هم غذا بخورید و بر سر یک سفره بنشینید. این بیان بدان جهت آمده است که در آن روزگاران، مردم
از همغذا شدن با گروههاي سه گانهاي که نامشان آمد خودداري میکردند … 2 امّا به باور پارهاي دیگر، هنگامی که مردم مسلمان
به سوي میدان جهاد میشتافتند، اجازه میدادند که از خوردنیهایی که در خانههاي آنهاست بخورند؛ امّا آنان از بهرهوري از آن
غذاها خودداري میورزیدند و میگفتند: چون صاحبان خانهها حضور ندارند، ما نه به آنها وارد میگردیم و نه از خوردنیهاي آنها
بهره میبریم؛ از این رو این آیه فرود آمد و فرمود: هان اي مردم! اگر چیزي از این خانهها یا خانههاي خویشاوندان خود بخورید،
منظور این است که: بر نابینا و لنگ و (صفحه 209 ) بیمار « جُبّائی » در این مورد بر شما گناهی نیست. 3 از دیدگاه برخی، از جمله
گناهی نیست که به سوي میدان جهاد نروند؛ با این بیان، فراز نخست آیه بیانگر واجب نبودن جهاد بر این سه گروه است و ادامه آیه
منظور، همغذا و همسفره شدن با « سعید بن جُبَیر » شریفه سخن جداگانهاي است که نکته دیگري را آغاز میکند. 4 امّا از دیدگاه
افراد نابینا و لنگ و بیمار است؛ چرا که در آن روزگاران این گروههاي سه گانه از همغذا شدن با انسانهاي سالم خودداري
میکردند و این بدان دلیل بود که مردم از همغذا شدن با آنان اظهار بیمیلی و نفرت میکردند؛ به همین جهت در مدینه رسم بر
این بود که براي آنان سفره جداگانهاي میگشودند و بدینسان آیه شریفه از این بیگانگی و تحقیر آنان هشدار داد و روشنگري
میگوید: منظور این است که این گروههاي سهگانه میتوانند از خانههایی که در « مُجاهِد » فرمود که مردم با آنان هم غذا شوند. 5
آیه شریفه آمده است، غذا بخورند؛ و این آیه بدان جهت فرود آمد که گروهی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که
دستخوش تهیدستی و کمبود موادّ غذایی میشدند، افراد نابینا و بیمار و لنگ را به خانههاي پدران و مادران و نزدیکان خودشان
میبردند تا خود را سیر کنند؛ امّا آنان از خوردن غذاهاي آن خانهها خودداري مینمودند و میگفتند: خوردن مال مردم نارواست؛
از این رو آیه شریفه به آنان روشنگري کرد که میتوانند از این خانهها غذا بخورند. وَ لا عَلی أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ و نیز بر
شما زنان و کودکان گناهی نیست که از خانه همسران و پدرانتان که خانه خودتان میباشد، بدون گرفتن اجازه غذا بخورید؛ أَوْ
بُیُوتِ آبائِکُمْ و نیز از خانههاي پدرانتان؛ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ یا خانههاي مادرانتان؛ أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ (صفحه 210 ) یا از خانههاي
صفحه 149 از 369
برادرانتان؛ أَوْ بُیُوتِ أَخَ واتِکُمْ یا از خانههاي خواهرانتان؛ أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ یا از خانههاي عموهایتان؛ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ یا از
خانههاي عمّههایتان؛ أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ یا از خانههاي داییهایتان؛ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ یا از خانههاي خالههایتان؛ یادآوري میگردد که
به باور پارهاي، خانه همسر انسان میباشد؛ چرا که خانه زن نیز به سان خانه خود انسان « مِنْ بُیُوتِکُمْ » ؛ منظور از خانههاي خودتان
میباشد؛ امّا به باور پارهاي، منظور، خانه فرزندان میباشد. و بدان جهت خانه فرزندان را، خانه پدر شمرده است که خود آنان نیز به
سان دارایی و ثمره تلاش و زحمت پدر میباشند. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: اَنْتَ وَ مالُکَ لَاِبیکَ.( 1) تو و دارایی و
1. مُسْنَد ***** ( ثروتت از آن پدرت میباشی. و نیز آوردهاند که فرمود: اِنَّ اَطْیَبَ ما یَأْکُلُ الْمُؤْمِنُ کَسْبَهُ وَ اِنَّ وَلَدَهُ مِنْ کَسْبِهِ.( 2
.2137 / 639 ؛سُنَن نِسائی، ج 7، ص 241 ؛سُنَن ابن ماجَه، ج 2، ص 723 / 2. سُنَنتِرْمِذي، ج 3، ص 1358 . احمد، ج 2، ص 415
(صفحه 211 ) پاکیزهترین چیزي که انسان با ایمان از آن بهرهور میگردد رهآورد کسب و کار اوست و فرزند هم به نوعی جزو
ثروت و رهاورد زندگی پدر و مادر است. و بر این اساس است که خدا به هنگام نام بردن از خانه پدر و نزدیکان، از خانه فرزندان
نام نبرد. با این بیان، از آیه شریفه چنین دریافت میگردد که به انسان اجازه داده شده است که از خانه خویشاوندان نزدیک خود
که بدانها اشاره رفت بدون اجازه از آنها غذا بخورد؛ این درست نظیر جریان کسی است که اگر وارد بوستان و یا باغی گردید و
گرسنه بود و یا از چادر و گلّهاي گذشت و تشنه بود، اجازه دارد تا از میوه باغ و یا از شیر آن گوسفند بهره برد؛ چرا که این اجازه
« جُبّائی » . را خدا بدان دلیل داده است که مردم در تنگنا قرار نگیرند و از تنگ نظري و پستی و فرومایگی در اخلاق برکنار بمانند
میگوید: آیه مورد بحث، با این آیه شریفه نسخ شده است که میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ
إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ (… 1). هان اي کسانی که ایمان آوردهاید! به اتاقهاي خانه پیامبر صلی الله علیه و آله وارد نشوید؛ مگر
آن که براي خوردن غذایی به شما اذن و اجازه داده شود؛ آن هم بیآنکه در انتظار آماده شدن آن غذا زودتر بروید و آنجا بنشینید
…و نیز به وسیله این بیان پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله که فرمود: لا یَحِلُّ مالُ امْرِيءٍ مُسْلِمٍ اِلاّ بِطیبَۀِ نَفْسٍ مِنْهُ.( 2) خوردن و
بردن دارایی مسلمان جایز نیست جز این که با خشنودي خاطر و رضایت قلبی او باشد. به هرحال روایات رسیده از امامان راستین در
. این مورد بیانگر آن است که انسان از خانهها و دارایی کسانی که به آنها اشاره رفت میتواند بدون اسرافکاري غذا ***** 1
7635 . (صفحه 212 ) بخورد و در این مورد ، 2. سُنَن بیهقی، ج 8، ص 182 ؛ الفردوس، دیلمی، ج 5، ص 110 . سوره احزاب، آیه 53
نیاز به اجازه گرفتن از آنها نیست. در ادامه آیه شریفه میافزاید: أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَه و نیز میتوانید از خانه بردگان خویش غذا
بلکه به ،« کلیدها » نه ،« مفاتح » بخورید؛ چرا که خود برده و خانه و دارایی او از آنِ سرور و صاحب اوست. به باور گروهی، منظور از
مفهوم گنجینهها و گنجهاست؛ درست همانگونه که در آیه دیگري میفرماید: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ (… 1) و گنجینههاي غیب تنها
در تفسیر این جمله میگوید: منظور، نه برده و صاحب آن، بلکه کسی است که وکیل و یا سرپرست از « ابن عبّاس …» نزد خداست
سوي مالک ثروت و یا گلّه گوسفندان است که در آن صورت میتواند از میوه باغ و یا شیر گوسفندان او بهره برد. امّا به باور
پارهاي دیگر، هرگاه کلید خانه فردي به دیگري سپرده میشود، وي همان گنجینهدار است و میتواند به اندازه کمی از خوردنیهاي
آنجا بخورد. و از دیدگاه برخی، نیز، منظور کسی است که سرپرستی و تهیّه و نگاهداري غذاهایی به او سپرده شده است که در آن
صورت میتواند از آن غذاها بهرهور گردد. أَوْ صَدیقِکُمْ و نیز میتوان از خانه دوست و آشناي با صفا و راستین، بدون اجازه او غذا
فرد یا گروه را شامل میگردد. « صدیق » خورد؛ و دوست با صفا کسی است که در آشکار و نهان با انسان یکرنگ باشد؛ و واژه
حضرت صادق علیهالسلام در این مورد فرمود: ***** 1. سوره انعام، آیه 59 . (صفحه 213 ) لَهُوَ وَ اللّهِ الرَّجُلُ یَأْتی بَیْتَ صَ دیقِهِ
فَیَأْکُلُ طَعامَهُ بِغَیْرِ اِذْنِهِ.( 1) به خدا منظور از آن دوست، کسی است که به خانه دوست خویش وارد میشود و از غذاي او بدون
اجازهاش میخورد. لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتَاتاً و نیز بر شما گناهی نیست که به طور گروهی و با هم غذا بخورید و
آوردهاند که: یکی از « قَتادَه » یا به صورت پراکنده و جدا جدا. در تأویل این فراز از آیه، سه نظر آمده است: 1 گروهی از جمله
صفحه 150 از 369
رسمشان این گونه بود که تنها غذا نمیخوردند و گاه اتّفاق میافتاد که شتر خود را مدّتی نمیدوشیدند تا میهمانی « کِنانَه » تیرههاي
بیاید و با او غذا بخورند؛ از این رو خدا فرمود: میتوانید به صورت گروهی و همراه با دیگري، یا به تنهایی غذا بخورید. 2 امّا به
باور پارهاي، منظور این است که ثروتمندان میتوانند به صورت تنهایی غذا بخورند و میتوانند تهیدستان را بر سر سفره و خانه
خویش دعوت کنند و با هم غذا بخورند … 3 و برخی میگویند در آن روزگاران رسم بود که غذا به همراه میهمان خورده شود؛
از این رو خدا فرمود میتوانید به همراه میهمان غذا بخورید یا به صورت تنها بر سر سفره قرار گیرید. یادآوري میگردد که این
مفاهیم سهگانه چندان تفاوتی با هم ندارند. فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ پس هنگامی که به خانهاي وارد میگردید بر
یکدیگر سلام کنید. آیه مورد بحث نظیر این آیه است که میفرماید: ***** 1. سُنَن بیهقی، ج 8، ص 182 ؛ الفردوس، دیلمی، ج
5، ص 110 . (صفحه 214 …) أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ (… 1) و به کیفر کارتان یکدیگر را بکشید … امّا به باور پارهاي، منظور این است
که: هنگامی که به خانهاي درآمدید بر خانواده خویش یا دیگران سلام بگویید. و از دیدگاه برخی، منظور این است که: وقتی وارد
مسجدي شدید، سلام کنید. به باور ما آیه شریفه در بردارنده همه این مفاهیم و معانی میباشد و انسان باید به هر خانه و یا مسجدي
وارد شد سلام کند. برخی آوردهاند که: وقتی به خانهاي درآمدید که در آنجا کسی نیست، بگویید: السّلام علی عباد اللّه الصّالحین.
و از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که فرمود: منظور، سلام و درود گفتنِ کسی است که وارد خانهاي میشود، که باید بر
ساکنان آن سلام کند و آنان نیز جواب او را بدهند؛ با این بیان، مفهوم آیه این است که: پس هنگامی که به خانهاي درآمدید بر
خودتان سلام کنید. تَحِیَّۀً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَ ۀً طَیِّبَۀً در این مورد دو نظر آمده است: 1 به باور گروهی، منظور این است که برنامه
سلام، یک برنامه خوب، خدایی و احترامآمیز است که اگر رواج یابد روح مهر و دوستی را در جامعه میدمد و باعث خیر و پاداش
میگردد. 2 امّا به باور برخی، منظور این است که: این نوع درود و سلام گفتن را خدا به شما آموخته است؛ چرا که عرب، پیش از
وصف شده است که، سلام در حقیقت « مُبارَك » از دیدگاه برخی، بدان دلیل در آیه شریفه سلام به .« عِمْ صَباحاً » : این آیه میگفتند
نوعی دعاست که در حقّ طرف میشود تا از آفت و گرفتاري مصون بماند؛ و بدان جهت از آن به پاك و پاکیزه یاد شده است که
با برخورد مهرآمیز و ***** 1. سوره نساء، آیه 66 . (صفحه 215 ) توأم با احترام با یکدیگر و نثار سلام و درودي گرم، زندگی
انسانها خوش و دوستداشتنی و انسانی میگردد. کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. همانگونه که خدا این آداب زندگی
انسانی و مقرّرات آن را به شما آموخت، درست همانگونه، آیات و نشانههاي قدرت وصفناپذیر و یکتایی خویش و دلیلهاي
روشن و روشنگرش را براي شما بیان میکند تا راه خداشناسی و خداپرستی و دینداري واقعی را بیاموزید؛ باشد که در باره دین و
مقرّرات انسانساز آن خرد خویشتن را درست به کار گیرید.
پرتوي از آیه
از آیهاي که ترجمه و تفسیر آن گذشت میتوان این نکات ارزشمند و زندگیساز را دریافت و در پرتو آنها زندگی را گرم و
پررونق ساخت: 1 از روح آیه چنین دریافت میشود که جدا انداختن سفره نابینا، لنگ و بیماري که خطر واگیر ندارد، کاري
نادرست است؛ چرا که باعث تحقیر و اهانت و رنج آنان میگردد و قرآن این شیوه جاهلیّت را برافکند و نفی فرمود. 2 و نیز چنین
دریافت میگردد که این گروههاي سهگانه که هر کدام به نوعی آسیب دیده و گرفتارند، میتوانند از خانه و زندگی پدر و مادر و
نزدیکان خویش بهرهور گردند و بدون کسب اجازه از آنان غذا بخورند تا در تنگنا قرار نگیرند. 3 و نیز آیه شریفه نشانگر این نکته
است که انسان میتواند از این خانههاي یازدهگانهاي که گذشت، با صفا و صمیمیّت و یکرنگی، بدون نیاز به اجازه غذا بخورد و
این اجازه آیه شریفه به خاطر دمیدن روح صفا و محبّت و مهر و دوستی در دلهاي خانوادههاي نزدیک و خویشاوندان و گرم کردن
پیوندهاي خویشاوندي است، در این موارد انسان نیاز به اجازه ندارد؛ چرا که اگر گفته شود نیاز به اجازه است، بیان این موارد
صفحه 151 از 369
یازدهگانه بیهوده جلوه میکند؛ چرا که از هر خانه و از مال هر انسانی با اجازه او میتوان بهره گرفت و این موارد خصوصیّتی ندارد.